کد مطلب:125094 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

پذیرش صلح و مواد صلحنامه
پس از این جریانات بود كه امام به ناخواه پیشنهاد فریبكارانه ی معاویه برای صلح را پذیرفت. معاویه نماینده ی خود عبدالله بن عامر را با نامه ی سفید امضاء نزد آن حضرت فرستاد كه امام هر شرطی دارد قید كند. آن گاه قراردادی میان آنها منعقد شد كه برخی از شروط و مواد قطعی آن بدین قرار است:

1 - حكومت به معاویه واگذار می شود، بدین شرط كه به كتاب خدا و سنت پیامبر و سیره ی خلفای شایسته عمل كند. [1] .



[ صفحه 97]



2 - پس از معاویه حكومت متعلق به حسن است و اگر برای او حادثه ای پیش آمد متعلق به حسین است و معاویه حق ندارد جانشین تعیین كند.

3 - معاویه باید ناسزا گفتن به علی علیه السلام در نمازها و خطبه ها را ترك كند و از او جز به نیكی یاد نكند.

4 - بیت المال كوفه كه موجودی آن پنج میلیون درهم است مستثنی است و معاویه حقی در آن ندارد و باید سالی دو میلیون درهم دیگر برای حسن بفرستد.

5 - احرار و آزادگان و یاران علی علیه السلام در هر گوشه از زمینهای خدا: شام، عراق یمن، حجاز و... كه هستند باید



[ صفحه 98]



در امان باشند و معاویه باید لغزشهای آنان را نادیده بگیرد و نیز به جان حسن و حسین سوء قصدی نشود.

اینها شروط قطعی است كه در كتابهای تاریخ و حدیث آمده، و عمده ترین مصالح و مسائل آن روز جامعه اسلام بوده است، كه راستی اگر بدانها عمل می شد حكومت به جایگاه اصلی خود بازمی گشت و دست دشمنان اسلام از سر اسلام و مسلمین كوتاه می گشت و اگر نقض می شد رسوایی برای نقض كننده بود.

در شرط اول حكومت را به معاویه وامی گذارد و اینچنین از حق شخصی خود می گذرد كه اگر جنگ صرفا بر سر حكومت است و غاصب متعهد است كه امور مسلمانان را در مجرای صحیح اداره كند امام حاضر است كناره بگیرد.

در شرط دوم بیان می دارد كه صلح موقت و محدود است به زمان حیات معاویه نه برای همیشه. از این رو در یكی از خطبه های خود فرمود: «از كجا معلوم؟ شاید این آزمونی است و اندكی بهره مندی و تجدید قوا تا وقتش فرارسد» [2] .

در شرط سوم دست معاویه را رو می كند و دورغ او را آشكار می سازد، زیرا اگر لعن علی علیه السلام جایز است چرا متعهد می شود كه دست از آن بردارد، و اگر جایز نیست چرا تا حال لعن می كرده



[ صفحه 99]



است؟! البته معاویه تمام شروط از جمله همین شرط را زیر پا گذاشت و لعن علی علیه السلام تا سال 100 ه ادامه داشت و در زمان عمر بن عبدالعزیز با ترفندی كه او به كار برد لعن برداشته شد.

در شرط چهارم پشتوانه ی اقتصادی و تأمین نیاز شیعیان و بنی هاشم نهفته است تا تا آنان در اثر نیاز مالی به سوی معاویه جذب نشوند و یا در مبارزه سست نگردند.

در شرط پنجم تأمین جانی و آسایش روانی شیعیان علی علیه السلام كه در جنگ صفین بر ضد معاویه جنگیده بودند و معاویه كینه هایی از آنان به دل داشت، گنجانده شده تا پس از رسیدن به قدرت از آنان انتقام نكشد؛ گرچه دقیقا ضد آن عمل كرد چنانكه در وصف او گفتیم.


[1] ممكن است منظور از خلفاي شايسته، كلي باشد و افراد خاصي در نظر نباشند، يعني معاويه متعهد است آن گونه عمل كند كه يك جانشين شايسته ي پيامبر بايد عمل نمايد. و نيز ممكن است منظور خلفاي سه گانه باشند، و از اين رو آنان را شايسته خوانده كه اولا ظاهر اسلام و تقدس خود را در انظار مردم حفظ مي كردند. ثانيا چون معاويه روي آنان حساسيت نشان مي داد و خود را طرفدار آنان قلمداد مي كرد، امام از همين موقعيت استفاده كرده دست وي را مي بندد و او را متعهد مي سازد كه اگر راست مي گوييد مانند آن خلفا عمل كند. و گرنه جمع ميان كتاب خدا و سنت پيامبر و سيره ي خلفا عملي نيست، زيرا آنان در بسياري موارد با كتاب خدا و سنت پيامبر مخالفت كردند (اجتهاد در مقابل نص، علامه سيد شرف الدين عاملي، ترجمه ي علي دواني)، از جمله خليفه ي دوم، عرب را بر غير عرب ترجيح داد و در ميان عرب، قريش را بر غير قريش، و در ميان قريش بني تيم و عدي را بر ساير تيره ها مقدم داشت. حتي سيره ي خود خلفا با يكديگر تفاوت داشت، مثلا ابوبكر و عمر براي دختران خود عايشه و حفصه همسران پيامبر از بيت المال حقوق قرار دادند و عثمان حقوق آنها را قطع كرد و در اين زمينه ميان عايشه و عثمان اختلاف و درگيري بود و عايشه عثمان را به نعثل يهودي تشبيه مي كرد (امالي مفيد : 125).

[2] تاريخ يعقوبي 215:2.